اعترافات جالب و خنده دار

اعترافات جالب و خنده دار
مجموعه: مطالب طنز و خنده دار

یه بار رفتم مغازه می خواستم ماست کم چرب بگیرم ، اشتباهی گفتم : ‌آقا ببخشید ماست کم مصرف دارید ؟

*** ***

اعترافات خنده دار



تو نمایشگاه کتاب غرفه دار بودم ، دهنم کف می کرد انقدرررر حرف می زدم !
تو یه روز شلوغ اومدم زودی قامت ببندم نماز بخونم تا دوباره شلوغ و وحشتناک نشده برم سر کار ، به خودم اومدم دیدم دارم میگم ۴ جلد نماز ظهر می خوانم قربتاً الی الله !

*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم که من تا کلاس پنجم دبستان همه اش گریه می کردم و بهانه می گرفتم که چرا من تو جشن عروسی مامان و بابام نبودم !

*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم اولین روزی که رفتم دانشگاه ، نیم ساعت توی حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن برم سر کلاس !

*** ***

اعترافات خنده دار



کلاس دوم راهنمایی بودم با دوستم ته کلاس نشسته بودیم . یه معلم هنر چاق بد اخلاقم داشتیم . گفت بچه ها یا نقاشی بکشین یا میتونیین درس زنگای بعد رو بخونیین ما هم هی نامه نگاری میکردیم درباره معلمه کلی چرت و پرت نوشتیم ( مثلا من نوشتم این شبیه دیو سالاره ! النگوهاشو نگا !! ) معلمه گفت چی مینویسی ؟ منم گفتم درس میخونیم از شانس ما کتاب حرفه هم جلمون باز بود نه ریاضی علوم ) اخر سر شاکی شد اومد پیشمون ! نامه رو نگاه کرد ! خدا میدونه ما چقدر خجالت کشدیم . بماند که اونم جبران کرد !

*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم که چون زانوهام مشکل داشت رفتم از زانوهام عکس رنگی بگیرم . داخل شدم ، آقاهه گفت شلوارتو دربیار و روی تخت دراز بکش ، دراز کشیدم ، یارو رفت بعدش یه صدایی شنیدم . یه نفر گفت : نفس نکش ، نفس نکشیدم . بعد گفت نفس بکش ، ۲ باره گفت نفس نکش ، بعد گفت نفس بکش . من هم به حرفش گوش می کردم ، واسه بار سوم گفت نفس نکش ، نفسم رو نگه داشتم ، ۲۰ ثانیه گذشت ، یواشکی نفس کشیدم آقاهه داد زد نفس نکش دیگه ! منم نفس نکشیدم . بعد گفت پاشو . من هم بلند شدم ، گفت شما بخواب ! دیدم یه نفر دیگه اون طرف هست داشتن از قفسه سینه اش عکس می گرفتن !

*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم بچه که بودم مامانم جرات نمی کرد با من سوار تاکسی بشه چون می دونست اگر راننده آهنگ بذاره من شروع می کنم به رقصیدن. اون هم چه جور !

*** ***

اعترافات خنده دار



دختر همسایه اومده زنگمونو زده ، در رو باز کردم، می پرسه کاری داری ؟ می گم نه عزیزم ، بی کارم ! گفت : ادویه کاری رو می گم !
تا یه ربع داشتیم می خندیدیم . از اون موقع هر وقت منو می بینه می گه کاری داری بالاخره ؟

*** ***

اعترافات خنده دار



تا ۸ سالگی فکر می کردم یه خرگوشم . چون وقتی بچه بودم پدرم همش می گفت من یه بچه خرگوش بودم که اونا از تو باغچه پیدام کردن و وقتی بزرگ شدم شبیه خودشون شدم . . . !

*** ***


اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم بچه که بودم گم شدم، مامانم پیدام کرد بهش گفتم : ” بهت نگفتم دستمو بگیر گم نشی ؟

*** ***

اعترافات خنده دار



بچه که بودم ، خاله ام تازه ازدواج کرده بود . یه روز اومدن خونه مامان بزرگم و مامانم گفت خاله اینا ماشین خریدن ، بهشون تبریک بگو . من هم تو عالم بچگی به جای مبارک باشه گفتم دست شما درد نکنه ! مهمونی رسما منفجر شد از خنده !

*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم که یک بار به یک مغازه خدمات کامپیوتری برای خرید نرم افزاری رفتم. مغازه ۲ در داشت . از در اول که داخل شدم، پرسیدم گفت نداریم . بعد از در دیگر که فکر می کردم مغازه دیگری باشد دوباره داخل شدم و پرسیدم ناگهان دیدم که همان مغازه است و مشتریان داخل مغازه کلی بهم خندیدن !


*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف می کنم اوایل دوران نامزدیم وقتی برای اولین بار با خانواده شوهرم به مجلس ختم یکی از نزدیکانشون رفته بودیم ، جلوی در ، خانواده متوفی رو که دیدم حول شدم در جواب احوال پرسی شون گفتم : خدا بیامورزدتون

*** ***

اعترافات خنده دار



یکی از همکلاسی های دوره دبستان رو دم در دانشگاه دیدم ، داشتیم گپ می زدیم که دو تا دختر که ازشون بدم می آمد از در دانشگاه اومدن بیرون . گفتم : اه باز این . . . آمد ! گفت : اون خواهرمه ! سریع گفتم : نه ! اون یکی ! گفت : اون هم زنمه !
از اونی که روز ازل شانس پخش می کرده متشکرم شخصاً !


*** ***

اعترافات خنده دار



داشتم در گوشی با نامزدم صحبت می کردم ، یهو داداشم صدام کرد، منم به نامزدم گفتم یه لحظه گوشی رو نگه دار !


*** ***

اعترافات خنده دار



اعتراف میکنم وقتی ۴ساله بودم یه اسکناس ۱۰۰تومانی داشتم،داداش بزرگم که ۲سال از من بزرگتر بود پول نداشت منم اسکناسه رو از وسط نصف کردم و نصفشو بهش دادم گفتم حالا هر دو ۵۰ تومان پول داریم بریم بستنی بخریم، باهم رفتیم مغازه و هرکدوم پول خودمونو تا زده بودیم که فروشنده مغازه که پیرمرد بود چشماش خوب نمیدید نفهمه پولامون نصفه و هرکدوم بستنی خریدیم و خوشحال برگشتیم خونه و واسه مامان تعریف کردیم، مامان خندید و گفت خب چرا پولو نصف کردین،باهم میرفتین اکناس صدتمانی رو میدادین ۲تا بستنی میخریدین

***********


[ بـازدید : 639 ] [ امتـیاز : 3 ] [ نظرتووون :
]
[ 15 خرداد 1393 ] [ 18:54 ] [ ALavE ]

طنز نوشته های شب امتحان

طنز نوشته های شب امتحان

مجموعه: مطالب طنز و خنده دار

من غلط بکنم ارشد شرکت کنم !

دیالوگ ماندگار شب های امتحان

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته

یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش

باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش

بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه

بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه

بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه

ببینه مشروط میشه یا نه!

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

همه با هم یک صدا بخونیم

ﺗﺎب ﺗﺎب ﻋﺒﺎﺳﯽ ، اﺳﺘﺎد ﻣﻨﻮ ﻧﻨﺪازی!

“جمعی از دانشجویان مشروط خُل و چِل”

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

شما دانشجویین ؟ بعله!!!

درس هم میخونین ؟ نه دیگه تا اون حد!

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

امتحان وسیله س ، نمره دست استاده ،

الکی خودتو از اینترنت نندازی بشینی درس بخونی ها!!!

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

سر امتحان استادها سوالاتی میدن که ما تا حالا ندیدیم ؛

در عوض ما هم جواب هایی میدیم که اونا به عمرشون ندیدن !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

به استادم میگم استاد ما نسل سوخته ایم بخدا

گفت نسل سوخته ماییم شما نسل پدر سوخته اید

هیچی دیگه تا حالا اینقدر توی زندگیم قانع نشده بودم !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم

استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:

تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره…

منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه…!؟

نمیدونم چی شد که اخراجم کرد !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

واقعا دقت کردین ؟

لذتی که در پیچوندن دروس و افتادن با فراغ بال و طیب خاطر هست،

در حضور ۱۰۰% توی کلاس و پر کردن ۸برگ پشت و رو سر جلسه امتحان و ۲۰ شدن نیست ؟

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

بابام اومده توی اتاقم

میگه دخترم شارژ اینترنتت تموم شده؟

میگم نه !

میگه پس چرا داری درس می خونی؟

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

یه بار تو کلاس زبان نمره ترممو کامل گرفتم !

باس همونجا تو اوج خداحافظى میکردم

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

واقعا آدم وقتی امتحاناش تموم میشه احساس میکنه دوباره متولد شده !

من که همچین احساسی دارم شما رو نمیدونم ؟!

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

اگه توی اینترنت باشی توانایی اینو داری که،

بدون احساس خواب آلودگی تا صبح بیدار باشی ،

حالا کافیه ساعت ۱۰صبح از خواب بیدار شی ساعت ۱۱ کتاب بگیری دستت ،

چنان پلکات سنگین میشه که انگار ۲ شبانه روزه نخوابیدی …

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

با اینکه دوست ندارم سر به تنت باشه اما وقتی میگی :

از صفحه ی چند تا ...چند حذف

دوست دارم پاشم وسط کلاس ماچت کنم

مرسی معلم جونم

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

دقت کردین آدم وقتی همه سوالای امتحانو بلده،

یه احساس دستپاچگی و هول شدن بهش دست میده ؟

اصن دستخط آدم از نستعلیق به میخی سومری تغییر حالت میده !

آدم دوست داره مثل قارچ خور از روی سوالا بپره

و سریع پاسخنامه رو ببره بکوبه تو صورت مراقب !

حالا هیبت نفر اول بلند شدن و برگه رو تحویل دادن بماند

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

قابل توجه اونایی که سر کلاس میگفتن کوووو تا آخر ترم :

الان رسیدیم به همون “کوووو” ، پیاده بشید و از مناظر لدت ببرید !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

توهمی که هیچوقت عملی نشد :

امروز از اینجا تا اینجا میخونم فردا بقیشو …

و دیگر هیچ !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

هر جا صحبت از « تقلــــــــــب » است

نام درخشان « دانشجوی ایرانــــــــــی» می درخشد !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

یادش بخیر وقتی معلم برای درس پرسیدن،

اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند حس معجزه بهمون دست میداد !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

یه چیز میگم امکان نداره دانشجو باشی و تایید نکنی :

صبح بخوابی

سر کلاس نری

دوستات بگن استاد نیومد

ای حال میده ، ای حال میده !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

من نمیدونم این اساتید چشونه ؟!

خب عزیز من شما که داری ۹٫۵ میدی خب بده ۱۹٫۵ !! که چی مثلا ؟

یه ۱ مگه چقدر جوهر مصرف میکنه ؟ اصلا بیا پول جوهرشو خودم میدم ؟

فکر کنم به خاطر قیمت دلار باشه یا اینکه واردات جوهر ممنوع شده !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

دقت کردین که بعضی امتحانارو با اعتماد به نفس و سینه ستبر میرین برای نمره ۲۰

ولی وقتی سوالارو میخونین چک میکنین که تا ۱۰ میتونین بنویسین یا نه ؟

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

یعنی توی دبیرستان هیچ چیز بهتر از این نیست که معلم گفته باشه امتحان میگیرم

بعد بیاد سر کلاس یکم درس بده و بگه امتحان ایشالا واسه جلسه آینده !!

اونوقت این شادی رو بچه خرخونا خراب میکنن

که هی میگن آخه ما خوندیم امتحان بگیرید

و معلمم مجبور میشه امتحان بگیره!! خدا این جو آدما رو نصیب کلاسی نکنه!

*** *** مطالب خنده دار شب امتحان

دانشجویان به صورت تخصصی به پنج دسته تقسیم میشن :

۱ – اونایی که جزوه مینویسن تا اون رو بخونن و نمره ی خوب بگیرن !

۲ – اونایی که جزوه مینویسن به امید اینکه یکی بیاد ازشون جزوه بگیره !

۳ – اونایی که جزوه نمینویسن به امید اینکه برن از یکی جزوه بگیرن !

۴ – اونایی که اومدن سر کلاس ولی حوصله ی هیچکدوم از این کارارو ندارن !

۵ – اونایی که کلا به کلاس اعتقادی ندارن و کلاس رو در نطفه ی شکل گیریش پیچوندن !

*** ***

مطالب خنده دار شب امتحان

بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود

این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟

مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده

گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود

استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان

دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود

مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه

به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود

مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست

خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود

هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او

چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود

رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو

این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟

توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم

خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !

********


[ بـازدید : 499 ] [ امتـیاز : 3 ] [ نظرتووون :
]
[ 15 خرداد 1393 ] [ 19:31 ] [ ALavE ]
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]